1 دوش آمد و گفت: چندم آواز دهی من دور نیم تو دوری آغاز نهی
2 دیوار حجاب است چو برخاست ز پیش این خانه و آن یکی شود باز رهی
اولین نفری باشید که نظر میدهید
این شعر چه حسی در تو زنده کرد؟ برداشتت رو بنویس، تعبیرت رو بگو، یا پرسشی که در ذهنت اومده رو مطرح کن.
1 ای رفته و ما را به هلاک آورده وان سرو بلند در مغاک آورده
2 بر خاک تو ماهتاب میتابد و تو آن روی چو ماه را به خاک آورده
1 یک روایت خوب از من گوش کن جام از ساقی کوثر نوش کن
2 نقل دارم از ثقات با صفا آنکه روزی حضرت خیرالوری
1 یکی دیوانه بودی بر سر راه نشسته بر سر خاکستر آنگاه
2 زمانی اشک چون گوهر فشاندی زمای نیز خاکستر فشاندی
1 ترا در علم معنی راه دادند بدستت پنجهٔ الله دادند
2 ترا از شیر رحمت پروریدند براه چرخ قدرت آوریدند
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به