-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 گه رفتن آن پری رو بوداع ما نیامد شه حسن بود آری بدر گدا نیامد
2 چو شنیدم از رقیبان خبر عزیمت او دلم آن چنان ز جا شد که دگر به جا نیامد
3 چو ز مهر دستانم به سر آمدند کس را ز خراب حالی من به زبان دعا نیامد
4 خبر من پریشان ببر ای صبا به آن مه پس از آن بگو که مسکین ز پیت چرا نیامد
5 ز قدم شکستگی بود و فتادگی که قاصد به تو بیوفا فرستاد و خود از قفا نیامد
6 من خسته چون ز حیرت ندرم چو گل گریبان که رسولی از تو سویم به جز از صبا نیامد
7 ز کجاشد آن صنم را سفر آرزو که هرگز ز زمانه محتشم را به سر این بلا نیامد