- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 شکفتگی به گل رویت آرزومند است نهال حسن ترا با بهار پیوند است
2 ز رشک عشق خورم خون عندلیبان را که دوست نیست گل، اما به دوست مانند است
3 ز شغل گریه زمانی نمی شود فارغ مژه به دیده ی من پنجه ی هنرمند است
4 به یک نگاه برد صدهزار دل از دست ببین معامله ی عشق، چند در چند است
5 ز ضبط گریه چه خصمی به جان خود داری؟ که جو خراب شود پیش آب چون بند است
6 خطای یکدگر از دوستی نمی بینند گناه اهل محبت چو عیب فرزند است
7 ترا چه کار به صورت، نظر به معنی کن شکسته است دل اما درست پیوند است
8 ترا ز پاس دل خستگان چه عار آید که بنده ای تو و این خانه ی خداوند است
9 چه می شود که ازان آیتی بیاموزی همین نه مصحف تنها برای سوگند است
10 سلیم را نبری نام پیش او قاصد بگو کسی به تو بسیار آرزمند است!