- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 شاه کرده است رای زی پوشنگ هامراهش میست و ساغر و چنگ
2 گه شرابی همی خورد بشتاب گه سماعی همی کند بدرنگ
3 شادی نو کند بهر منزل مستی نو کند بهر فرسنگ
4 سفر اکنون سزد ، که روی زمین ساخت از گل نجوم هفت اورنگ
5 جامها پر می است دست بدست باغها پر گلست رنگ برنگ
6 از گل و ابر آسمان و زمین دم طاوس گشت و پشت پلنگ
7 شاه دین ، از پی تماشا را اسب را کرد تنگ برزین تنگ
8 تا بصحرا درون ، ز بهر شکار خاک رنگین کند ز پیکر رنگ
9 سبزی کشت بیند از بر ریگ لالۀ لعل چیند از سرسنگ
10 من بیچاره را چه باید کرد ؟ که ندارم بخانه دو بز لنگ
11 گر هزارانه نقد شد ، ورنه شکر من کند زمانه شرنگ