- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 جمله عالم را هویدا کرد عشق آنچه پنهان بود پیدا کرد عشق
2 عقل را در شهربند غم گذاشت عیشها در کوه و صحرا کرد عشق
3 از سویدای دلم بودش مداد دفتر غم را چو انشا کرد عشق
4 جلوهٔ خود را به بزم اتحاد هم به چشم خود تماشا کرد عشق
5 آسمان را از شفق در خون نشاند دست خونریزی چو بالا کرد عشق
6 حسن معنی را ز دلها جلوه داد خاک را آیینه سیما کرد عشق
7 درد و سوز و زخم داغ سینه را از برای ما مهیا کرد عشق
8 با خس و خار، آتش سوزان نکرد آنچه جویا با دل ما کرد عشق