جملهٔ پرندگان از عطار نیشابوری منطق‌الطیر 1080

عطار نیشابوری

آثار عطار نیشابوری

عطار نیشابوری

جملهٔ پرندگان روزگار

1 جملهٔ پرندگان روزگار قصهٔ پروانه کردند آشکار

2 جمله با پروانه گفتند ای ضعیف تا به کی در بازی این جان شریف

3 چون نخواهد بود از شمعت وصال جان مده بر جهل، تا کی زین محال

4 زین سخن پروانه شد مست و خراب داد حالی آن سلیمان را جواب

5 گفت اینم بس که من بی‌دل مدام گر درو نرسم درو برسم تمام

6 چون همه در عشق او مرد آمدند پای تا سر غرقهٔ درد آمدند

7 گرچه استغنی برون ز اندازه بود لطف او را نیز رویی تازه بود

8 حاجب لطف آمد و در برگشاد هر نفس صد پردهٔ دیگر گشاد

9 شد جهان بی او حجابی آشکار پس ز نور النور در پیوست کار

10 جمله را در مسند قربت نشاند بر سریر عزت و هیبت نشاند

11 رقعهٔ بنهاد پیش آن همه گفت بر خوانید تا پایان همه

12 رقعهٔ آن قوم از راه مثال می‌شود معلوم این شوریده حال

عکس نوشته
کامنت
comment