چشم خودبینی که مست جام از جویای تبریزی غزل 466

جویای تبریزی

آثار جویای تبریزی

جویای تبریزی

چشم خودبینی که مست جام زیبایی بود

1 چشم خودبینی که مست جام زیبایی بود همچو نرگس بی نصیب از فیض بینایی بود

2 ای حکیم از جام یکرنگی به بزم ما بنوش مجلس احباب ما را فیض تنهایی بود

3 می شود احرام بند کعبهٔ مقصود دل کشتی می در محیط غم چو دریایی بود

4 حلقه چون گردد بقدر زور برگردد کمان خم به پشت چرخ درخورد توانایی بود

5 هرگز از کوتاه پروازی به مقصد ره نبرد آنکه چون طاووس در بند خودآرایی بود

6 گرد میدانش بود نور نگاه عاشقان بسکه فرش راه او چشم توانایی بود

عکس نوشته
کامنت
comment