رازی که از یاران نهان، با از آذر بیگدلی غزل 10

آذر بیگدلی

آثار آذر بیگدلی

آذر بیگدلی

رازی که از یاران نهان، با یار گفتم بارها؛

1 رازی که از یاران نهان، با یار گفتم بارها؛ زین پس نشاید گفتنم، کور است جز من یارها!

2 من وصل یارم آرزو، او را بسوی غیر رو؛ نه من گنه دارم نه او، کار دل است این کارها!

3 زلفت بتاب و برده تاب، از جان روز آشفتگان چشمت بخواب و برده خواب از چشم این بیدارها

4 دانی ز بخت واژگون، احوال ما چون است چون چون نامه‌ها آری برون، از رخنهٔ دیوارها!

عکس نوشته
کامنت
comment