- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 راز عشقت ز دل آمد به زبان مهر در ذره نهفتن نتوان
2 گفتی از چشم تو خون می آید هرچه می آید ازو در گذران
3 دهنت دیدم و گفتم شکر است گفتمت هرچه خوش آمد به دهان
4 الاف اگر زد به قدت سرو چمن گویش اینک گز و اینک میدان
5 نسبت روی تو کردیم به ماه ماه چرخی بزد از شادی آن
6 گفته خون تو ریزیم و کمال از انتظارم چه کشی باش بر آن
7 حاکمی خواه بکش خواه ببخش بندهامه خواه بخوان خواه بران