حکیم دوم چون لب از نطق بست از جامی هفت اورنگ 70

حکیم دوم چون لب از نطق بست

1 حکیم دوم چون لب از نطق بست سیم این شکر طوطی آسا شکست

2 که ای عرش بلقیس فرش درت مه و مهر ازان خشت سیم و زرت

3 سکندر اگر عمر بر باد داد به اقبال تو ملکش آباد باد

4 رسد بانگ ازین طارم زرنگار که سخت است داغ جدایی ز یار

5 وز آن سخت تر ناسپاسی بود که بیرون ز یزدان شناسی بود

6 به آن دامن یار ناید به کف شود نیز مزد مصیبت تلف

7 چه زیرک بود هر که زین درد سخت کشد بر در صبر و آرام رخت

8 نه تلخ از جزع گردد امروز و شور نه از مزد ماند در آینده دور

9 بحمدالله ای آگه از خوب و زشت که باشد تو را آگهی در سرشت

10 ز افراط و تفریط خاطر تهی روی راست بر موجب آگهی

11 همی رو بر این سیرت مستقیم همی زی ز آفات گیتی سلیم

عکس نوشته
کامنت
comment