جامی

جامی

جامی
جامی

فصل دی کوته بود ساقی برای عیش روز از جامی غزل 173

غزل 173 ام از 3391 خاتمة الحیات - غزلیات

فصل دی کوته بود ساقی برای عیش روز

1 فصل دی کوته بود ساقی برای عیش روز رشته گیر از شمع و از شب وصله ای بر روز دوز

2 از فروغ فضله شهدم چه حاصل فضل کن وز رخ شاهد حریم مجلسم را برفروز

3 در جوانی بود سجده پیش شاهد عادتم یادگاری مانده زان در پیریم این پشت کوز

4 نیست بر من داغی از محرومی از داغت بتر جز بدین داغم به هر داغی که می خواهی بسوز

5 می دهد یادم زوال عمر و حرمان از مراد از کساد یخ فروش شهر و گرمای تموز

6 بر بساط قرب کی دانم نهادن پای راست من که پای راست را از چپ نمی دانم هنوز

7 کم شود ای مفتی به فتوی مانع جامی ز عشق نیست بر دیوانگان حکم یجوز و لایجوز

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر فصل دی کوته بود ساقی برای عیش روز

شاعر شعر فصل دی کوته بود ساقی برای عیش روز چه کسی است ؟

شاعر شعر فصل دی کوته بود ساقی برای عیش روز جامی می باشد.

شعر فصل دی کوته بود ساقی برای عیش روز در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 9 سروده شده است.

قالب شعر فصل دی کوته بود ساقی برای عیش روز چیست ؟

قالب شعر فصل دی کوته بود ساقی برای عیش روز غزل است

مضمون اصلی شعر فصل دی کوته بود ساقی برای عیش روز چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی است.
ویدیویی