مهر رخسار تو داغ عشق از عمادالدین نسیمی غزل 102

عمادالدین نسیمی

آثار عمادالدین نسیمی

عمادالدین نسیمی

مهر رخسار تو داغ عشق بر دل می‌کشد

1 مهر رخسار تو داغ عشق بر دل می‌کشد سنبل زلف تو، مه را در سلاسل می‌کشد

2 منزل جان است گیسویت وز آنجا هر نفس جذبه‌ای می‌آید و جان را به منزل می‌کشد

3 کعبه دل روی محبوب است اینک راه دور گر کسی را دل به سوی کعبه گل می‌کشد

4 پیش رویت سجده آن کو حق نمی‌داند ز جهل از سجود حق چو شیطان سر به باطل می‌کشد

5 در ازل عشقت نصیب اهل غفلت چون نبود دولت جاوید از آن دامن ز غافل می‌کشد

6 ای کشان ما را به راه و رسم عقل از کوی عشق دل عنان اختیار از دست عاقل می‌کشد

7 نار غیرت مدعی را رشته کوتاه عمر می‌کشد از تن ولیکن سخت کاهل می‌کشد

8 من نمی‌خواهم خلاص از بحر عشقت یک نفس گرچه جان غرقه را خاطر به ساحل می‌کشد

9 معجز چشمت که عارف خواندش سحر حلال جان عاشق را به جذبه سوی بابل می‌کشد

10 جذبه زلف تو عمری کشکشانم می‌کشید این زمانم نقش آن شکل و شمایل می‌کشد

11 چون نسیمی کشته چشم سیاهت هرکه شد شُکر حق می‌گوید و منت ز قاتل می‌کشد

عکس نوشته
کامنت
comment