-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 مهر رخسارت ز ذرات جهان پیدا بود هر دو عالم در شعاع حسن او شیدا بود
2 پرتو حسنت عیان بینم ز ذرات جهان مهر رخسار تو تابان از همه اشیا بود
3 مرغ جان عاشقان را در هوای وصل دوست آشیان بی نشانی منزل و مأوا بود
4 قرب جانان جنت جان است و بعدش دوزخ است روضه دل روی یار و قامتش طوبی بود
5 ای دل ار جویی وصال او ز هستی نیست شو در میانه مائی ما چون حجاب ما بود
6 هر دلی کو واله حیران حسن یار شد از غم دنیا و دین آزاد و ناپروا بود
7 با خیال زلف و رویت جان مشتاق لقا از غم و فکر دو عالم بی سرو سودا بود
8 از کمال حسن رخسار تو آمد بی نظیر در ملاحت شاهد روی تو بی همتا بود
9 هرکه مست و بیخبر شد از شراب وصل یار چون اسیری در جهان سرحلقه غوغا بود