مهر رخسار و مه جبین شده‌ای از هاتف اصفهانی غزل 75

هاتف اصفهانی

آثار هاتف اصفهانی

هاتف اصفهانی

مهر رخسار و مه جبین شده‌ای

1 مهر رخسار و مه جبین شده‌ای آفت دل بلای دین شده‌ای

2 مهر و مه را شکسته‌ای رونق غیرت آن و رشک این شده‌ای

3 پیش ازین دوست بودیم از مهر دشمن من کنون ز کین شده‌ای

4 من چنانم که پیش ازین بودم تو ندانم چرا چنین شده‌ای

5 ننشستی چرا دمی با من گرنه با غیر همنشین شده‌ای

6 دل ز رشکم تپد چو بسمل باز بهر صیدی که در کمین شده‌ای

7 غزلی گفته‌ای دگر هاتف که سزاوار آفرین شده‌ای

عکس نوشته
کامنت
comment