1 ز دریای دست توای نامدار کسی را چون من کار مشکل نشد
2 بضاعت فرستادمش بهر سود خود از موج خیزش به ساحل نشد
3 زباد مخالف مگر غرقه گشت کزومایه و سود حاصل نشد
1 تا بکف جام می توانم دید زهد و سالوس کی توانم دید؟
2 نکنم یاد زهد و صومعه هیچ تا رخ ترک فی توانم دید
1 ز رویت دسته گل می توان کرد ز زلفت شاخ سنبل می توان کرد
2 ز قدّ چفتۀ من در ره عشق بر آب دیده ام پل می توان کرد
1 لشکر نوروز بصحرا رسید موسم شادیّ و تماشا رسید
2 ز آمدن گل ببشارت ز پیش عید رسید اینک و زیبا رسید
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به