دریا فراخ و کشتی ما بی معلم از عرفی شیرازی غزل 70

عرفی شیرازی

آثار عرفی شیرازی

عرفی شیرازی

دریا فراخ و کشتی ما بی معلم است

1 دریا فراخ و کشتی ما بی معلم است این درد زان زیاده که پایان موسم است

2 آنان که لاف مرتبه ی قرب می زنند پهلو تهی کنند ز امکان که ملزم است

3 مردم اگر چه نقل ز فیض خرد کنند ما دشمنیم با خرد، اندیشه حاکم است

4 هر نکته ای که هست به وجهی توان شناخت تاوان جهل بی خردان بر معلم است

5 ما خود ز کبر تکیه به همت زدیم، لیک درویش را معامله با جود منعم است

6 هر چند شرم دوست خلافش قبول کرد معلوم شد ز کوشش عرفی که مجرم است

عکس نوشته
کامنت
comment