- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ساقیا خیز که چون داس زر آمد مه نو عید ازان مزرع پرهیز و ورع کرد درو
2 روزه داران همه در آرزوی ماه نوند ای خوش آن کس که به مهر کهن توست گرو
3 عمرها در پی وصل تو به سر پوییدیم عمر بگذشت و به جایی نرسید این تک و دو
4 خاطر عاشق صادق ز غرضها پاک است در حق او سخن اهل غرض را مشنو
5 آمدی بعد شبی کز پس سالی بروم به خدا بر تو که دیر آمده ای زود مرو
6 پرتوی گر فتد از ماه رخت در شب تار همه آفاق شود روشن ازان یک پرتو
7 مرد رسوا شود از عشق بتان می گویند جامی و عشق بتان هرچه شود گو می شو