1 عین زمانی تو به تدبیر و رای فرخ نام تو چو فر همای
2 شکر مر او را که نه ای زشت روی منت او را که نه ای ژاژ خای
3 کی بود ای خواجه که چون راشدی شغل نقابت را بندی قبای
4 تا ما در دولت تو می زییم با طرب و شادی و هوی و های
اولین نفری باشید که نظر میدهید
این شعر چه حسی در تو زنده کرد؟ برداشتت رو بنویس، تعبیرت رو بگو، یا پرسشی که در ذهنت اومده رو مطرح کن.
1 هم شب مست وار و عاشق وار بودم از روی دوست برخوردار
2 گه مرا داد شکرش بوسه گاه سروش مرا گرفت کنار
1 گه وداع بت من مرا کنار گرفت بدان کنار دلم ساعتی قرار گرفت
2 وصال آن بت صورت همی نبست مرا بدان زمان که مرا تنگ در کنار گرفت
1 از پس من غمست و پیش غم است ز بر من نمست و زیر نم است
2 این دل بسته خسته درد است وین تن خسته بسته الم است
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به