- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 بلبل شوریده زندان بر نتابد بیش ازین جان من هجران جانان بر نتابد بیش ازین
2 رحمتی بر من کن و بر درد بی درمان من درد من دوری ز درمان بر نتابد بیش ازین
3 آدم سرگشته در حیرت سرای خاکدان فرقت دیدار رضوان برنتابد بیش ازین
4 بوسه ای ده ز آن لب لعلت که جان خضر من اشتیاق آب حیوان برنتابد بیش ازین
5 این دل سرگشته ی چون گوی در میدان غم از دو زلفت تاب چوگان برنتابد بیش ازین
6 جان شیرین از تن مجروح من دوری مجوی تن فراق صحبت جان برنتابد بیش ازین
7 تا به کی گویند بی سامان بگردی در جهان این سر شوریده سامان برنتابد بیش ازین