- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 زین همدمان فغان که همه مار ماهیند صورت بسان ماهی و سیرت بسان مار
2 از بهر سیم خام بماهی طمع مکن پخته ز بهر مهره نبوسد لبان مار
3 محبوب اهل دل نشود بد کنش بمال آخر نه گنج سیم و زر آمد مکان مار
4 هر کس چو مور کرد بنان پاره شان کشش بر ساخت پاد زهر ز آب دهان مار
5 این مار سیرتان بره آیند وقت مرگ آید بلی بره چو سرآید زمان مار
6 چون مار هر یکی دو زبانند زهر پاش با داد و نیمه سر همه را چون زبان مار