- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ای قاعده زلفت آشوب جهان بودن وی رسم لب لعلت آسایش جان بودن
2 در باغ چو بخرامی جانم بهوس خواهد در پای سهی سروت چون آب روان بودن
3 از بهر شکار لد گشتست ترا آئین از غمزه و از ابرو با تیرو کمان بودن
4 چو کان چو بود زلفت کار دل من باشد در عرصه میدانت چون گوی روان بودن
5 ایجان و جهان من جز لطف تو نفزاید در غایت پیدائی از خلق نهان بودن
6 خون دل مشتاقان خوردست لب لعلت سرخست لبت اینک منکر نتوان بودن
7 با ما نه چنین بودی زین پیش مکن جانا کز تو نبود لایق با ما نه چنان بودن