خرابه دل من پر شد از محبت از کمال خجندی غزل 126

کمال خجندی

آثار کمال خجندی

کمال خجندی

خرابه دل من پر شد از محبت دوست

1 خرابه دل من پر شد از محبت دوست مباد هیچ دلی خالی از مودت دوست

2 کدام دولت و فرصت نیافت هر که بیافت سعادت شرف وصل بار و صحبت دوست

3 اگرچه در خور او خدمتی نمی آید شویم معتکف آستان خدمت دوست

4 رسد بغایت همت چنانکه دلخواه است را از زبان و دست و دل من ز شکر نعمت دوست

5 کمال خسته دل و نامراد و بیحاصل چه باشد ار به مرادی رسد ز دولت دوست

عکس نوشته
کامنت
comment