خط یاقوت لعلش تا نمود آن مصحف رو از سعیدا غزل 30

خط یاقوت لعلش تا نمود آن مصحف رو را

1 خط یاقوت لعلش تا نمود آن مصحف رو را نگاهش می کند تفسیر، بسم الله ابرو را

2 به پا می پیچدش سنبل پی بوسیدن پایش به هر وادی که آن بدخو پریشان می کند مو را

3 زبان تیغ می بندد نگاه تیز جادویش که را دستی که گیرد نکته آن چشم سخنگو را؟

4 نه تنها دل سیاهی می کند بی او در این صحرا سیه کرد انتظار جلوهٔ او چشم آهو را

5 سعیدا جوی خون گردد روان از چشم حیرانم اگر یک دم نبینم در کنار آن سرو دلجو را

عکس نوشته
کامنت
comment