1 تسبیح ملک را و صفا رضوان را دوزخ بد را بهشت مر نیکان را
2 دیبا جم را و قیصر و خاقان را جانان ما را و جان ما جانان را
1 تا پای تو رنجه گشت و با درد بساخت مسکین دل رنجور من از درد گداخت
2 گویا که ز روز گار دردی دارد این درد که در پای تو خود را انداخت
1 ای شیر سرافراز زبردست خدا ای تیر شهاب ثاقب شست خدا
2 آزادم کن ز دست این بیدستان دست من و دامن تو ای دست خدا
1 از جملهٔ دردهای بی درمانم وز جملهٔ سوز داغ بی پایانم
2 سوزندهتر آنست که چون مردم چشم در چشم منی و دیدنت نتوانم
1 ای دلبر ما مباش بی دل بر ما یک دلبر ما به که دو صد دل بر ما
2 نه دل بر ما نه دلبر اندر بر ما یا دل بر ما فرست یا دلبر ما
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به