خروس بانگ برآورد از حکیم نزاری قهستانی غزل 728

حکیم نزاری قهستانی

آثار حکیم نزاری قهستانی

حکیم نزاری قهستانی

خروس بانگ برآورد و صبح کرد طلوع

1 خروس بانگ برآورد و صبح کرد طلوع صبوح لازم حال است در اصول و فروع

2 گزیر نیست ز شرب مدام و مادامم که اهل راز درین شیوه کرده اند شروع

3 حکیم نیست که گوید نمی خورم باده به نزد عقل روا نیست عذر نا مسموع

4 چو بوی می به دماغم رسد دلِ مستم شود کف افکن از اضطراب چون مصروع

5 غلام همت آن نیک نفس خوش نفسم که خاطری متفرق همی کند مجموع

6 ز درد پا نتوانم ز پای خم برخاست شدم به حکم حرج فارغ از سجود و رکوع

7 بیاورید و به پیکار در کشید مرا که من ز نسخه دیوان فطرتم موضوع

8 چو مست آمدم از خنب خانه مبدا مکن ملامتم این جا مگوی نا مشروع

9 در اعتقاد نزاری خلاف جایز نیست که گفته اند که با اصل خود کنند رجوع

عکس نوشته
کامنت
comment