- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 به نقش طالع ما چشم قرعه حیران است به نقش طالع ما چشم قرعه حیران است
2 به خط رسانده بسی عشق ما نکویان را بیاض دیده ی ما پر ز خط خوبان است
3 به وادیی که من از شوق گم شدم، کعبه سیاه خانه نشینی ازان بیابان است
4 هزار نامه ام از بیم غیر، قاصد را به زیرپوست چو جلد کتاب پنهان است
5 محبتی که بود در میان اهل جهان چو آشنایی دهقان و آسیابان است
6 خوشم که پیر خرابات خوانده فرزندم که همچنین پدری باب ما یتیمان است
7 خدنگ غمزه بجز قصد اهل دل نکند حذر که ابروی خوبان کمان شیطان است
8 ز بس که بی رخت افسرده است، پنداری که اول گل ما آخر چراغان است
9 سلیم سرو سراسر روی هوس دارد خیال کرده که لاهور هم صفاهان است