- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 جامه از رنگ و از گلشن بدن است آفتابی به زیر پیرهن است
2 دل عاشق تمام آیینه است جام می پای تا به سر دهن است
3 عالم از خاک سر برآوردند مردهٔ ما هنوز بی کفن است
4 در کلیسای عشق و آیینش هر که زنار بست برهمن است
5 هرچه دل خواست من به جان کردم صاحب خانه آشنای من است
6 صبحدم ورد عندلیب چمن یا گل و یاسمین و یاسمن است
7 با چنین اشک و پاره های جگر هر کجا گریه می کنم چمن است
8 هر که از پا و سر خبر دارد پای تا سر به قید خویشتن است
9 هر که پرورده شد در این مسلخ عاقبت سر به پای خویشتن است
10 با سعیداست یار هر جا هست ویس با ماست گرچه در یمن است