جامه از رنگ و از گلشن بدن است از سعیدا غزل 106

جامه از رنگ و از گلشن بدن است

1 جامه از رنگ و از گلشن بدن است آفتابی به زیر پیرهن است

2 دل عاشق تمام آیینه است جام می پای تا به سر دهن است

3 عالم از خاک سر برآوردند مردهٔ ما هنوز بی کفن است

4 در کلیسای عشق و آیینش هر که زنار بست برهمن است

5 هرچه دل خواست من به جان کردم صاحب خانه آشنای من است

6 صبحدم ورد عندلیب چمن یا گل و یاسمین و یاسمن است

7 با چنین اشک و پاره های جگر هر کجا گریه می کنم چمن است

8 هر که از پا و سر خبر دارد پای تا سر به قید خویشتن است

9 هر که پرورده شد در این مسلخ عاقبت سر به پای خویشتن است

10 با سعیداست یار هر جا هست ویس با ماست گرچه در یمن است

عکس نوشته
کامنت
comment