حلقه گوش تو را هر که بدین لطف بدید از جامی غزل 270

حلقه گوش تو را هر که بدین لطف بدید

1 حلقه گوش تو را هر که بدین لطف بدید حلقه بندگی عشق تو در گوش کشید

2 حلقه گوش تو را تا شده ام حلقه به گوش حلقه سان کار مرا پا و سری نیست پدید

3 گوشت ای سیمبر از حلقه زر گشت گران جای آن دارد اگر ناله ما را نشنید

4 ماند در حلقه گوش تو گرفتار دلم گر چه بسیار ازان راه برون شد طلبید

5 زر شد از حلقه گوش تو مرا چهره ولی نتوان گوهر وصل تو بدین وجه خرید

6 هر کجا حلقه زدند اهل ملاحت چو دلم حلقه گوش تو را دید ازان حلقه رمید

7 گوش کن گوش که از بار غم فرقت تو حلقه شد قامت جامی و به گوشت نرسید

عکس نوشته
کامنت
comment