سواره هر چه به از حکیم نزاری قهستانی غزل 1228

حکیم نزاری قهستانی

آثار حکیم نزاری قهستانی

حکیم نزاری قهستانی

سواره هر چه به نظّاره گاه برگذری

1 سواره هر چه به نظّاره گاه برگذری به یک کرشمه چه باشد که باز پس نگری

2 رقیب خود ز تو خالی نمی شود یک دم چنین یکی شده باهم که دید دیو و پری

3 به دستِ باد غباری فرست از آن خاکی که بی دریغ به نعل سمند می سپری

4 عتاب و ناز به میزانِ عدل بر ما سنج سرش به ظلم گراید اگر ز حد ببری

5 مقابل تو سزد ز امّهات و از آبا که کس دگر نکند دعویِ پدر پسری

6 ز بی وفایی و بعد عهدی و جفا کاری به نام و ننگ ز دونان سزد که برگذری

7 قبول کن که نصیحت به فال میمون است تو خود مبارک رویی و نیک بخت اثری

8 می است مونس من در غمِ فراق تو می ولی نمی کند البتّه ترک پرده دری

9 نزاریا به ملامت گر التفات مکن خوش است مستی و دیوانگی و بی خبری

10 فسرده را اگرش بر خیال می گذرد که ترک شیفته کاری کنی چو می نخوری

11 ترا شراب زخم خانه ی الست دهند از آن که مستی شوریده کار و خیره سری

عکس نوشته
کامنت
comment