1 چرخ گردان نهاده دارد گوش تا ملک مر ورا چه فرماید
2 زحل از هیبتش نمیداند که فلک را چگونه پیماید
3 صورت خشمش ار زهیبت خویش ذرّه ای را بدهر بنماید
4 خاک دریا شود بسوزد آب بفسرد نار و برق بشخاید
اولین نفری باشید که نظر میدهید ✨
1 ذره نماید بجنب قدر تو گردون قطره نماید به پیش طبع تو دریا
1 کاشکی اندر جهان شب نیستی تا مرا هجران آن لب نیستی
2 زخم عقرب نیستی بر جان من گر ورا زلف معقرب نیستی
1 که را رودکی گفته باشد مدیح امام فنون سخن بود ور
2 دقیقی مدیح آورد نزد او چو خرما بود برده سوی هَجَر
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به
دیدگاهها **