- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 رسید یار طریق جفا رها کرده گره ز ابرو و برقع ز روی وا کرده
2 نموده همچو گل از غنچه پیرهن ز قبا هزار پیرهن صبر را قبا کرده
3 فشانده رشحه خوی از رخ و غبار از زلف شمیم سنبل و گل همره صبا کرده
4 کشیده خط خطا بر من و نیارم برد گمان که رای صوابش درین خطا کرده
5 ولی ز لطف عمیمش امید می دارم که خط عفو کشد بر خطای ناکرده
6 صفای مشرب آن چشمه زلال نگر که صد کدورت ما دیده و صفا کرده
7 نکرد توبه ز عشق تو جامی آخر عمر چه جای توبه ز کاری که عمرها کرده