- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 رسید موکب نوروز و چشمفتنه غنود درود باد برین موکب خجسته، درود
2 کنون که بر شد آواز مرغ از بر مَرغ شنید باید آوای رود بر لب رود
3 به کتف دشت یکی جوشنی است مینارنگ به فرق کوه یکی مغفری است سیماندود
4 سپهر، گوهر بارد همی به مینا درع سحاب، لؤلؤ پاشد همی به سیمین خود
5 شکسته تاج مرصع به شاخک بادام گسسته عقدگهر بر ستاک شفتالود
6 تل شقیق به مانند مقتلی است شریف درخت سرو به کردار گنبدی است کبود
7 به طرف مرز بر، آن لالههای نشکفته چنان بود که سرنیزههای خونآلود
8 به روی آب نگه کن که از تطاول باد چنان بودکه گه مسکنت، جبین یهود
9 هزار طرفه ز آثار باستان یابی کجا بخواهی گامی دو، باغ را پیمود
10 صنیع آزر بینی و حجت زردشت گواه موسی یابی و معجز داود
11 به هرکه درنگری شادیئی پزد در دل به هرچه برگذری اندهی کند بدرود
12 یکی است شاد به زر یکی است شاد به چنگ و یکی است شاد به رود
13 همه به چیزی شادند و خرمند ولیک مرا به خرمی ملک شاد باید بود