-
لایک
-
ذخیره
- سوالات متداول
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 نرخ یک بوسه گر آن لعل به صدجان میکرد مشتری فکر خریداریاش آسان میکرد
2 تلخ کام از لب شیرین بتی جان دادم که به یک خنده جهان را شکرستان میکرد
3 همه جعمیت عشاق پریشان میشد چون صبا شرحی از آن زلف پریشان میکرد
4 کوی دل ها همه از شوق به سر میغلطید چون خم طره او دست به چوگان میکرد
5 گر زلیخا رخ زیبای تو میدید به خواب یوسفش را همهٔ عمر به زندان میکرد
6 خضر اگر لعل روان بخش تو را میبوسید خاک حسرت به سر چشمهٔ حیوان میکرد
7 شب که از خط تو یک نکته بیان میکردم تا سحر مشک ختا باد به دامان میکرد
8 با خیال خط و خال تو دل مشتاقان مشک در دامن و عنبر به گریبان میکرد
9 کرد با جان فروغی رخ تابندهٔ دوست با کتان آن چه فروغ مه تابان میکرد