1 سائلی حال جهانرا ز یکی کرد سؤال آن شنیدی که چه فرمود حکیمش بجواب
2 گفت دنیا و نعیمش چو بیابان و سراب یا خیالیست که صاحبنظرش دید بخواب
3 خواب را مردم بیدار دل اصلی ننهند نشوند اهل خرد غره بتمویج سراب
1 گاه آن آمد که بر کف ساقیان ساغر نهند رخت اندوه دل آزادگان بر در نهند
2 مجلس عشرت کنند از خرمی همچون بهشت واندر او ساغر بجای چشمه کوثر نهند
1 فرخنده باد مقدم عید خجسته فر بر روزگار دولت دارای بحر و بر
2 فرمانده بسیط زمین سرور زمان سلطان وجیه دولت و دین شاه دادگر
1 ایدل گرت شناختن راه حق هواست خود را بدان که عارف خود عارف خداست
2 غم ره مده بخویشتن ار وقت خوش نماند زیرا که وقت فوت شد اما خوشی بجاست