1 سائلی حال جهانرا ز یکی کرد سؤال آن شنیدی که چه فرمود حکیمش بجواب
2 گفت دنیا و نعیمش چو بیابان و سراب یا خیالیست که صاحبنظرش دید بخواب
3 خواب را مردم بیدار دل اصلی ننهند نشوند اهل خرد غره بتمویج سراب
1 یا رب این باغ ارم یا شادیاخ خرم است یا رب اصطرخ است این یا چشمه سار زمزم است
2 عکس شاخ یاسمین بر آب اصطرخش ببین راست گوئی اطلسی نیکو بگوهر معلم است
1 گاه آن آمد که عالم جمله باغستان شود صحن بستان از خوشی چون روضه رضوان شود
2 نرگس رعنا زمستی سر نهد بر پای سرو غنچه را لب از خواص زعفران خندان شود
1 آفرین باد آفرین ای حیدر خنجر گذار کامد از تیغ تو آبی ملک را بر روی کار
2 مدتی بر خویشتن خندید خصمت همچو گل دست تقدیرش نهاد از خنجرت ناگاه خار