زهر چشم آلوده بود این از جویای تبریزی غزل 158

جویای تبریزی

آثار جویای تبریزی

جویای تبریزی

زهر چشم آلوده بود این باده کاندر جام ریخت

1 زهر چشم آلوده بود این باده کاندر جام ریخت ساقی امشب لخت دل چون غنچه ام در کام ریخت

2 بسکه لبریز طراوت در خرام آمد به باغ آبروی صد خیابان گل از آن اندام ریخت

3 شکوه ای کردم رقم از اشک ریزی های چشم چون ز گل شبنم ز حسرت نامه ام پیغام ریخت

4 گریه شست آن داغ را کز یاد چشمت داشت دل حیف کز بسیاری باران گل بادام ریخت

5 کی شراب خوشدلی جویا به دست آسان فتد غنچه از بهر شکفتن خون دل در جام ریخت

عکس نوشته
کامنت
comment