کمال خجندی

کمال خجندی

کمال خجندی
کمال خجندی

غارت چشم تو ما را مفلس و بیچاره از کمال خجندی غزل 206

غزل 206 ام از 1252 غزلیات

غارت چشم تو ما را مفلس و بیچاره ساخت

1 غارت چشم تو ما را مفلس و بیچاره ساخت مؤمنانرا کافری از خان و مان آواره ساخت

2 از لب شیرین تراش بوس کردی کوه کن گر توانستی دل بی رحم او را چاره ساخت

3 هر چه خورد آن نوش لب خون دل فرهاد بود حوض شیرش چون زچشم خون فشان فراره ساخت

4 واعظ گریان چه می سازند مردم منبرت طفلی و در گریه می باید ترا گهواره ساخت

5 صوفیان را زد به محراب آتش و پشمینه سوخت آنکه آن طاق دو ابروبست و آن رخساره ساخت

6 از تماشای تو بی معنی است منع عاشقان چون مصور صورت خوب از پی نظاره ساخت

7 شد حمایل بکشی در گردنش دست کمال آن حمایل را ز غیرت خواستم سی پاره ساخت

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر غارت چشم تو ما را مفلس و بیچاره ساخت

شاعر شعر غارت چشم تو ما را مفلس و بیچاره ساخت چه کسی است ؟

شاعر شعر غارت چشم تو ما را مفلس و بیچاره ساخت کمال خجندی می باشد.

شعر غارت چشم تو ما را مفلس و بیچاره ساخت در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 8 سروده شده است.

قالب شعر غارت چشم تو ما را مفلس و بیچاره ساخت چیست ؟

قالب شعر غارت چشم تو ما را مفلس و بیچاره ساخت غزل است

مضمون اصلی شعر غارت چشم تو ما را مفلس و بیچاره ساخت چیست؟

این شعر در دسته‌بندی اجتماعی, شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن اجتماعی, شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, می‌نوشی است.
بنر