1 ارکان گهر است و ما نگاریم همه وز قرن به قرن یادگاریم همه
2 کیوان گُرد است و ما شکاریم همه واندر کف آز دلفگاریم همه
1 آزردن ما زمانه خو دارد مازار ازو گرت بیازارد
2 وز عقل یکی سپر کن ارخواهی کهت دهر به تیغ خویش نگذارد
1 ای خواجه جهان حیل بسی داند وز غدر همی به جادوی ماند
2 گر تو به مثل به ابر بر باشی زانجات به حیلهها فرو خواند