-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 مسکین طبیب، چاره دردم خیال کرد بیچاره را ببین: چه خیال محال کرد؟
2 کی می رسد خیال طبیبان بدرد من؟ دردم بدان رسید که نتوان خیال کرد
3 دارد هزار تفرقه دل در شب فراق کو آن فراغتی که بروز وصال کرد؟
4 گل پیش عارض تو شد از انفعال سرخ آن خنده ای که کردهم از انفعال کرد
5 سنگین دلی، که اسب جفا تاخت بر سرم موری ضعیف را بستم پایمال کرد
6 سلطان وقت شد ز گدایان کوی عشق درویش میل سلطنت بی زوال کرد
7 گفتی: که حلقه ساخت، هلالی، قد ترا آن کس که ابروان ترا چون هلال کرد