- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 هلاک جلوه ام قد قیامت دستگاهان را خراب شیوه ام شمشاد این محشر پناهان را
2 فدای نازپرور تیغ مژگانی که از شوخی به خاک بی نیازی ریخت، خون بی گناهان را
3 تسلی چون تواند شد، دل غلتیده در خونم نگه در قبضهٔ ناز است، این مژگان سیاهان را
4 نمی گردد به موزونی، طرف با خال مشکینت اگر در سرمه خوابانند چشم خوش نگاهان را
5 سرت گردم بر اوج سروری طرف کله بشکن شکست آن پُرشکن کاکل، سپاه کج کلاهان را
6 بود شور اسیران خانه زاد ناز محبوبان تغافل کارفرما شد خروش دادخواهان را
7 حزین افتادهام در حلقهٔ روشنسوادانش به چشم من چه منتها بود خاک صفاهان را