عشق را اقبالیست و ادباری، اقبال عشق مدبری طلبد روز برگشته و افتاده خواهد قعر مرادش در کشته تا صولت خود برو میراند و داد خود ازو میستاند و گاهیش بلطف میخواند و گاهیش بقهر میراند گاه تیرباران بلا میکند و گاهش نشانۀ محنت و ولا میسازد و گاهیش بر سریر عزت مینشاند و گاهیش در دام محنت میکشد: ,
2
گه در کشدم بدام اقبال غمت
گه برکشدم ز چاه ادبار دمت