- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 قومی که ره به منزل خوبان همیبرند اقبال مایهایست که ایشان همیبرند
2 جان میبرند تحفه به نزدیک یار خویش خرما به بصره، زیره به کرمان همیبرند
3 جان را در آن دیار چه قیمت بود ولی سهل است چون به پیش کریمان همیبرند
4 دل برگرفتهاند از این خاکدان چو خضر تا ره به سوی چشمهٔ حیوان همیبرند
5 خود را نگاه دار ز دیوان راهزن کانگشتری ز دست سلیمان همیبرند
6 مغرور علم و طاعت و تقوی خود مشو کانجا از این متاع فراوان همیبرند
7 چوگان و دست و پنجه مردان بهانهایست این گوی را به بخت ز میدان همیبرند
8 هان ای همام بنده مردان عشق شو کایشان رهی به مجلس سلطان همیبرند