خلق از حجاج بسیاری از عطار نیشابوری مصیبت نامه 9

عطار نیشابوری

آثار عطار نیشابوری

عطار نیشابوری

خلق از حجاج بسیاری گریست

1 خلق از حجاج بسیاری گریست زانکه با او کس نمییارست زیست

2 جمله را خواند آن زمان حجاج و گفت از شما من راز نتوانم نهفت

3 خویشتن را بنگرید ای مردمان تا چه بد خلقید حق را این زمان

4 کو چو من خلقی برون آورده است بر سر جمله مسلط کرده است

5 ظلم و عدل و زشت و خوب و کفر و دین از جهان عقل میخیزد یقین

6 گر چهان عقل را بر هم نهی ذرهٔ‌عشقش کند دستی تهی

7 عشق را جان صرف کردی محو گیر عقل را چون صرف خواندی نحو گیر

8 چون زعین عشق گردی دردناک پاک گردی پاک از اوصاف پاک

9 چون نماند در ره عشقت صفات ذات معشوقت دهد بی تو حیات

10 لاجرم تا یک نفس باشد ترا هستی معشوق بس باشد ترا

عکس نوشته
کامنت
comment