1 مردم سفله به سان گرسنه گربه گاه بنالد به زار و گاه بخرد
2 تاش همی خوار داری و ندهی چیز از تو چو فرزند مهربانت نبرد
3 راست چو چیزی به دست کرد و قوی گشت گر تو بدو بنگری چو شیر بغرد
اولین نفری باشید که نظر میدهید ✨
1 چند گردی گردم ای خیمهٔ بلند؟ چند تازی روز و شب همچون نوند؟
2 از پس خویشم کشیدی بر امید سالیان پنجاه و یا پنجاه و اند
1 ای غریب آب غریبی ز تو بربود شباب وز غم غربت از سرت بپرید غراب
2 گرد غربت نشود شسته ز دیدار غریب گرچه هر روز سر و روی بشوید به گلاب
1 ای خردمند و هنر پیشه و بیدار و بصیر کیست از خلق به نزدیک تو هشیار، و خطیر
2 گر خطیر آن بودی کهش دل و بازوی قوی است شیر بایستی بر خلق جهان جمله امیر
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به
دیدگاهها **