1 مردم سفله به سان گرسنه گربه گاه بنالد به زار و گاه بخرد
2 تاش همی خوار داری و ندهی چیز از تو چو فرزند مهربانت نبرد
3 راست چو چیزی به دست کرد و قوی گشت گر تو بدو بنگری چو شیر بغرد
1 گویمت چگونه شود زنده کو هلاک شود: آب باز آب شود خاک باز خاک شود
2 جانش زی فراز شود تنش زی مغاک شود تن سوی پلید شود پاک باز پاک شود
1 حکیمان را چه میگویند چرخ پیر و دورانها به سیر اندر ز حکمت بر زبان مهر و آبانها
2 خزان گوید به سرماها همین دستان دی و بهمن که گویدشان همی بیشک به گرماها حزیرانها
1 چون در جهان نگه نکنی چون است؟ کز گشت چرخ دشت چو گردون است
2 در باغ و راغ مفرش زنگاری پر نقش زعفران و طبر خون است
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به