مردم شکارا کین مجو با دوستداران از جامی غزل 766

مردم شکارا کین مجو با دوستداران بیش ازین

1 مردم شکارا کین مجو با دوستداران بیش ازین کافر سوارا سرمکش زین خاکساران بیش ازین

2 آهنگ ناز و کین مکن تاراج عقل و دین مکن بهر خدا آیین مکن آزار یاران بیش ازین

3 بر ریش دل مرهم بود داغت منه بهر خدا داغ غم بی مرهمی بر دلفگاران بیش ازین

4 گفتی غم و درد تو را هر دم فزایم اندکی دارند امید از خوی تو امیدواران بیش ازین

5 بردی نخست از دل قرار آنگه نهفتی رخ ز ما مپسند آیین جفا با بی قراران بیش ازین

6 باز ای سوار کج کله بر ما چه می رانی سپه بگذر که نبود مور را تاب سواران بیش ازین

7 نعل سمندش جامیا حیف است کآلاید به گل بر رهگذار او مریز از دیده باران بیش ازین

عکس نوشته
کامنت
comment