- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 اهل گردون دوش چون دیدند بر گردون هلال خرمی کردند و فرخ داشتند او را بفال
2 با دعا و با تضرع دستها بر داشتند پنج حاجت خواستند از کردگار ذوالجلال
3 نصرة دین و دوام دولت و امن جهان صحت نفس و بقای مهتر نیکو حصال
4 هست نیکو ظاهرش ، چون هست نیکو باطنش آینه چون هست نیکو راست بنماید جمال
5 ماه تایید آنگهی تابد که او گوید : بتاب سرو اقبال آنگهی بالد که او گوید : ببال
6 گر بجوشن حاجت آید چاکرش را در حروب آبرا چون غیبۀ جوشن کند باد شمال
7 ور غلامش را بپیکان حاجت آید در وغا از زبر جد بر درخت گل پدید آید نصال
8 تا که از مخدوم خادم را بود بیم و امید تا که از معشوق عاشق را بود هجر و وصال
9 بخت با مخدوم بادا خادمانش روز و شب عمر با معشوق بادا عاشقانش ماه و سال