- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 مردم و دارد جمال او دلم روشن هنوز نور می بارد ز نخل وادی ایمن هنوز
2 بوی پیراهن دماغ پیر کنعان میگزد ورنه باد مصر دارد بوی پیراهن هنوز
3 بسکه دوش از ردود دل کاشانه را پر کرده ام خاک گشت و روشنائی نیست در گلخن هنوز
4 بعد مردن بین که از صبح ازل معشوق و عشق روبهم تازند نی دستست و نی دامن هنوز
5 در بهاران می وزد باد نشاط انگیز لیک یک گلی زین باغ نشگفته است در گلشن هنوز
6 حرف مسند گاه جم عرفی میاور بر زبان با چنان مستی که میدانی ره گلخن هنوز