- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 سوی بیمار خود ای جان جهان دیر آیی خواهی از غم بکشی زودش ازان دیر آیی
2 عمر بس زود رود جان چو رود دیرآید چند چون عمر روی زود و چو جان دیر آیی
3 هست در زاویه سینه خیال تو مقیم گرچه در دیده خونابه فشان دیر آیی
4 مرکز دایره حسنی و خوبان جهان چشم بر راه تو لیکن به میان دیرآیی
5 آمدی زود ولی کام دلم دیر دهی زودرس میوه ای اما به دهان دیرآیی
6 زود رفتی که نهان آیم ازان می ترسم کآشکارا بروی زود و نهان دیرآیی
7 جامی از چنگ رسد زمزمه عشق چرا گر نیی سنگ به فریاد و فغان دیرآیی