-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 بیمار عشق جز لب او آرزو نکرد این نوش دارو ار دگری جست و جو نکرد
2 ریش دل تو گفت بمرهم نکو کنم دردا که کرد وعده خلاف و نکو نکرد
3 شکل قدم ندید و سرم نیز بر قدم طفل است چون نظاره چوگان و گو نکرد
4 دستی ندید غاشق مسکین بگردنی تا روزگار خاک وجودش سبو نکرد
5 هرگز نریخت چشم من آبی بجای خون در پیش مردم این قدم آبرو نکرد
6 یک روز نام خویش نوشتم بروی نان آنرا ز ننگ من سگ کوی تو بو نکرد
7 در دین عشق راست نشد قبله کمال تا روی دل بقامت چون سرو او نکرد