بگذشت اردی‌بهشت از ملک‌الشعرا بهار قصیده 61

ملک‌الشعرا بهار

آثار ملک‌الشعرا بهار

ملک‌الشعرا بهار

بگذشت اردی‌بهشت و آمد خرداد

1 بگذشت اردی‌بهشت و آمد خرداد خیز که باید قدح گرفت و قدح داد

2 اول خرداد ماه و وقت گل سرخ وقت گل سرخ و اول مه خرداد

3 آمد خرداد ماه با گل سوری داد بباید کنون به عیش و طرب داد

4 بر گل ‌سوری خوش‌ است بادهٔ سوری وبژه ز دست تو ماهروی پریزاد

5 گل شکفد بامداد از بر گلبن چون دو رخ لعبتان خلخ و نوشاد

6 صبح دوم کافتاب خندد بر کوه بر سر یک شاخ‌، گل بخندد هفتاد

7 باد به شبگیر چون زند ره بستان تاب درافتد به زلف سنبل و شمشاد

8 چون سر زلفین دلبری که ز جورش رفته بر و بوم عمر من همه بر باد

9 جور پسندند خوبرویان بر من فریاد از جور خوبروبان فریاد

10 ای ز جفایت شده خراب دل من هم به وفا روزی این خراب کن آباد

11 بیداد اکنون‌نه‌درخور است که گشتست گیتی از عدل شاه پر دهش و داد

12 ملک یکی خانه‌ایست بنیادش عدل خانه نپاید اگر نباشد بنیاد

13 داد و دهش گر بنا نهند به کشور به که حصاری کنند ز آهن و پولاد

14 شکر خداوند را که داد و دهش را طرف بنائی نهاد پادشه راد

15 پادشه دادگر مظفر دین شاه آنکه ز عدلش بنای ظلم برافتاد

16 ظلم برون شد چو او درآمد بر تخت فتنه فرو شد چو او ز مام جهان زاد

17 فر و بزرگی بیامد ار ز بر عرش دست بکش پیش تخت شاه در استاد

18 خرم‌و شاداست‌بخت‌شاه که گشته‌است کشور از او خرم و رعیت از او شاد

19 ار جو کازاین بنای فرخ قانون ملک بماند همیشه خرم و آباد

عکس نوشته
کامنت
comment