- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 گذشت عمرِ گرامی در انتظارِ وصال دریغ صحبتِ یاران و روزگارِ وصال
2 دریغ نیست دلم در عذابِ هجر دریغ که جز دریغ نمانده ست یادگارِ وصال
3 شد آن زمانه که در پای مال بود فراق کنون به دستِ فراق است اختیارِ وصال
4 دو مشکل است میانِ دو خصم رویاروی که بخت یارِ فراق است و جهد یارِ وصال
5 عذابِ محشرِ هجران قیامتی دگرست نه خلق را به قیامت بود قرارِ وصال
6 چه روز بود که هجران سیاه کرد چو شب جهانِ روشن بر چشمم از غبارِ وصال
7 به صد زبان به زمانی هزار شکر کنم اگر به خواب ببینم دمی کنارِ وصال
8 چو احتمال نمی دارم انتقامِ فراق چه گونه در نگریزم به زینهارِ وصال
9 نزاریا به قضایِ فراق راضی باش که جز شرابِ رضا نشکند خمارِ وصال